رهبری را میتوان به شیوه های مختلف معنا کرد. تعریف زیر یک اجماع کلی در مورد این مفهوم پیچیده است:
"رهبری فرآیندی است که در آن یک فرد بر گروهی از افراد برای رسیدن به یک هدف مشترک تأثیر می گذارد."
هر یک از سبکهای رهبری دارای مزایا و معایبی هستند، برخی از سبکها در محیطهای خاص نسبت به سایرین پیشرفت میکنند.
در اینجا شش سبک مختلف رهبری را توضیح می دهیم :
1. سبک کاریزماتیک
این سبک رهبری از مهارت های ارتباطی، متقاعدسازی و جذابیت برای تأثیرگذاری بر دیگران استفاده می کند.
مزایا: ارتباط با کارکنان، تعهد به سازمان، تاکید بر کار تیمی و همکاری.
کارمندان به خاطر نظراتشان ارزش گذاری می شوند.
معایب: توهم شکست ناپذیری، و به عنوان یک رویکرد غیر صادقانه دیده می شود.
رهبر ممکن است به جای همسویی با سازمان ها، بر اهداف شخصی تمرکز کند.
ایلان ماسک به طور گسترده ای به عنوان یک رهبر کاریزماتیک طبقه بندی می شود. شخصیت او در انظار عمومی بسیار رایج است و توجه زیادی را از سوق دادن به انجام اهداف عالی و در عین حال جذاب جلب می کند. این اغلب چیزی است که مردم را به کار در شرکت های او می کشاند. اغلب مشهود است که منافع شخصی او بیشتر از منافع سازمان یا ذینفعان او سنجیده می شود.
2. سبک مقتدر:
سبک رهبری که در آن مدیر قدرت تصمیم گیری تام و کنترل مطلق بر زیردستان را دارد.
مزایا: زمان تحت فشار بودن برای تصمیم گیری موثر خواهد بود و دستورات واضح و نتایج ثابت به همراه خواهد داشت.
معایب: خطر بالای سرکشی کارکنان، کاهش خلاقیت، نوآوری و نرخ جابجایی بالا.
به راحتی می توان به رهبری مانند موسولینی اشاره کرد و آنها را به عنوان یک رهبر مقتدر معرفی کرد، اما همیشه رهبران اقتدارگرا بدترین نیستند. رهبر مقتدر زمانی می تواند مؤثر باشد که رهبر دانش و توانایی اتخاذ تصمیمات گسترده در سراسر سازمان را داشته باشد. بیل گیتس نیز به عنوان یک رهبر مستبد شناخته می شود در حالیکه مایکروسافت را به سمت موفقیت بزرگ هدایت کرد.
3. سبک خدمتگزار
سبک رهبری که بر رشد و رفاه مردم و جوامع تمرکز دارد.
مزایا: تعهد، اعتماد و وفاداری بیشتر کارکنان. تشویق رشد دیگران، تصمیمات اتخاذ شده به نفع همه باعث افزایش همکاری و کار تیمی می شود.
معایب: زمان طولانی برای تصمیم گیری ، کاهش نقش رهبر و خطر آموزش مجدد رهبران .
اغلب مردم به مارتین لوتر کینگ جونیور، مهاتما گاندی و مادر ترزا به عنوان نمونه هایی از ویژگی های رهبری خدمتگزار اشاره می کنند، اما این سبک در محیط های کاری مدرن رایج تر است.
فرد اسمیت، بنیانگذار و مدیر عامل فدرال اکسپرس اغلب به خاطر استراتژی های رهبری خدمتگزارش یاد می شود.
فلسفه "مردم – خدمات – سود" او چیزی است که رهبری و ارزشهای شرکت او بر اساس آن شکل گرفته و علت احتمالی موفقیت سازمان است. از اسمیت نقل شده است که گفت:
"وقتی افراد در رتبه اول قرار گیرند، بالاترین خدمات ممکن را ارائه می دهند و سود به دنبال خواهد داشت."
4. رهبری تعاملی :
برای انجام کار بر تعاملی که بین رهبران و کارکنان آنها رخ می دهد تمرکز می کند.
مزایا: افزایش انگیزه و بهره وری کارکنان، انتخاب سیستم های پاداش، پیروی آسان برای رهبران و پیروان، و ایجاد اهداف قابل دستیابی.
معایب: به حداقل رساندن نوآوری و خلاقیت، ایجاد پیروان بیشتر از رهبران، کوتاه مدت ، عدم همسویی بین انگیزه و اهداف سازمانی.
رهبران تعاملی موفق کسانی هستند که می توانند اکوسیستمی از مشوق ها ایجاد کنند که به طور گسترده در سراسر سازمان طنین انداز می شود. با توجه به اینکه هر فردی نیازهای انگیزشی متفاوتی دارد، بنابراین هر فردی می تواند «اکوسیستم» را از تعادل خارج کند. اکثر رویکردهای تعاملی در کوتاه مدت مؤثر هستند.
5. سبک تحول آفرین یا تحول گرا :
فردی که به کارکنان خود الهام می بخشد و آنها را برای دستیابی به آن تشویق و توانمند می کند.
مزایا: نرخ جابجایی پایین تر، روحیه وانگیزه کارمندان بالا و ارزش بالا برای روابط.
معایب: انحراف از پروتکل ها و مقررات سازمانی، انگیزه و بازخورد مداوم ممکن است مورد نیاز باشد، وظایف باید با توافق کارمندان همراه باشد تا به نتیجه برسند.
اغلب وقتی به یک مدیر الهام بخش و موفق در محیط کار مدرن فکر می کنید، او یک مدیر تحول آفرین است. ویژگی ثابت مدیران تحول آفرین این است که هدف آنها تشویق دیگران به کار به عنوان یک شخصیت واحد و تشویق آنها به کار در جهت یک هدف جمعی به جای هدف فردی است.
آبراهام لینکلن تلاش کرد تا سربازان را وادار کند که اهداف اتحادیه را بر ایمنی خود بگذارند، والت دیزنی با تیمی از انیماتورها برای تحقق یک چشم انداز جمعی کار کرد، مارتین لوتر کینگ جونیور میلیون ها نفر را الهام بخشید تا چارچوب های سنتی را به چالش بکشند و تغییرات را آغاز کنند. مهمتر از همه، رهبران تحول آفرین باید الهام بخش باشند.
6. سبک معتبر یا اصیل :
فردی که بر شفافیت و رفتار رهبر اخلاقی تمرکز دارد که به اشتراک گذاری آزاد اطلاعات مورد نیاز برای تصمیم گیری را تشویق می کند و در عین حال پیشنهاد ها و تصمیمات کارکنان را می پذیرد.
مزایا: خودآگاهی، بهره وری بیشتر و محیط کاری مثبت تر، با سطح اعتماد بالاتر.
معایب: زیر سؤال بردن قطبنمای اخلاقی رهبر، ارزشهای نادرست با رهبران سازمان، و میتواند مانع تصمیمگیری سریع شود.
چیزی که در مورد یک رهبر اصیل متوجه خواهید شد، این است که آنها بدون توجه به زمینه، همان شخص هستند. بسیاری از رهبران رویکرد خود را بسته به موقعیت، مخاطب و هدف تغییر می دهند، اما با رهبران اصیل، آنچه می بینید همان چیزی است که به دست می آورید. اما این به چه شکل است؟
هنگامی که صنعت سفر در سال 2020 ضربه بزرگی را متحمل شد، آرن سورنسون، مدیر عامل وقت ماریوت، حقوق خود را به 0 دلار کاهش داد و همچنین حقوق مدیران را 50 درصد به عنوان یک ژست همبستگی کاهش داد، زیرا بیماری همهگیر صنعت آنها را به لبه پرتگاه کشاند.
به طور مشابه، در طول همهگیری، جاسیندا آردرن، نخستوزیر نیوزلند تا جایی که میتوانست با شهروندانش شفاف عمل کرد. او در برنامه های پخشهای زنده به عنوان میزبان حاضر می شد که در آن میتوانست با شهروندان تعامل داشته باشد و به نگرانیهای آنها رسیدگی کند. تلاش های او برای نزدیک شدن و شفاف بودن کمک کرد تا حمایت لازم را برای سرکوب گسترش ویروس در یک زمان حیاتی به دست آورد.
"موثرترین یا بهترین" سبک رهبری وجود ندارد.
رهبران نیازی به متعهد شدن به یک سبک منحصر به فرد ندارند، بلکه سبک خود را به عنوان تلفیقی از همه بهترین ویژگی های هر سبک ، شکل می دهند. ممکن است متوجه شده باشید که بسیاری از رهبران بزرگ در اکثر این سبک ها قرار می گیرند و در مواقع مختلف تصمیم گیری یک نوع از این سبک ها را که موثرتر و مفیدتر باشد اجرا خواهند کرد.