فعالیت کاری همیشه همراه با استرس و نگرانی از شکست است. تاثیر این ریسک های احتمالی بر روی عملکرد کلی برندها انکارناپذیر به نظر می رسد. این امر همیشه بار اضافی بر مدیران و کارمندان تحمیل می کند. امروزه امکان غلبه بر نکات منفی ناشی از ریسک های احتمالی با استفاده از استراتژی های مدیریتی وجود دارد. به این ترتیب دیگر نیازی به تحمل فشارهای ناشی از ریسک های موجود در عرصه کسب و کار نخواهد بود.
در ادامه برخی از اجزای اساسی یک استراتژی کاربردی برای مدیریت ریسک در کسب و کارهای مختلف را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
1. شناسایی ریسک ها
نخستین گام برای غلبه بر ریسک های موجود تلاش برای شناسایی شان است. برندها به طور معمول توجه چندانی به این نکته ندارند. به این ترتیب فقط در مواقع بروز بحران اقدام به تصمیمگیری برای شناخت ریسک های احتمالی می کنند. بدون تردید شیوه مورد نظر مشکلات بسیار زیادی برای برندها ایجاد خواهد کرد بنابراین ما باید همیشه آمادگی لازم برای مدیریت ریسک ها را داشته باشیم. اگر شما قصد شناسایی یک یا چند ریسک احتمالی در کسب و کارتان را داشته باشید، از چه شیوه ای استفاده خواهید کرد؟ بهترین راهکار مشورت با افراد آشنا به کسب و کارمان است. بدون تردید ما در عرصه کسب و کار تنها افراد حرفه ای موجود نیستیم. برخی از افراد دارای مهارت و تخصص بسیار بیشتری در مقایسه با ما هستند. نکته مهم در اینجا استفاده از کمک آنها برای شناسایی ریسک های احتمالی است.
گاهی اوقات تأمل درباره شرایط کسب و کار کمک زیادی به شناسایی ریسک های احتمالی می کند. برخی از افراد به اندازه زیادی درگیر کار روزمره همراه با فشار بالا هستند. این امر فرصت تأمل عمیق بر روی شرایط کسب و کار و ریسک های احتمالی را از بین می برد. به این ترتیب ما باید تمام تلاش مان برای فاصله گرفتن از فشار کاری برای مدتی اندک را به کار بگیریم. فقط در این صورت امکان شناسایی مشکلات و ریسک های موجود فراهم می شود.
راهکار دیگر برای شناسایی ریسک های موجود تلاش برای همکاری با آژانس های مدیریتی است. راهکار موردنظر مزیت بهرهمندی از اطلاعات دقیق و طبقهبندی شده را به همراه دارد. نکته مهم توجه به بودجه در دسترس برندمان است. اگر بودجه مناسبی برای همکاری با چنین آژانس هایی نداشته باشیم، باید به فکر راهکارهای دیگری باشیم.
2. پیشبینی ریسک ها
پس از آنکه ریسک های موجود به طور دقیق شناسایی شدند، گام بعدی شناسایی شیوه تاثیرگذاری آنها بر روی کسب و کارمان است. بسیاری از برندها نسبت به این نکته توجه کافی ندارند. اگرچه شناخت یک ریسک گام مهمی محسوب می شود، اما بدون آگاهی از نحوه تاثیرگذاری آن بر روی کسب و کارمان فرصت کافی برای مدیریتش فراهم نخواهد شد. برندهای موفق همیشه حوزه های آسیبپذیر از یک ریسک را به دقت مورد شناسایی قرار می دهند.
بدون تردید پیشبینی نحوه تاثیرگذاری یک ریسک بر روی کسب و کار همیشه با اندکی ابهام همراه است. این امر به دلیل ماهیت متغیر حوزه کسب و کار صورت می گیرد. بنابراین انتظار دریافت نتایج دقیق در این حوزه اندکی غیرواقعگرایانه خواهد بود. تنها نکته مهم در این میان تلاش برای پیشبینی هرچه دقیق تر تاثیر ریسک ها بر روی کسب و کارمان است.
اگر شما با ریسک های بسیار زیادی در حوزه کسب و کار مواجه هستید، به احتمال زیادی توانایی مدیریت مطلوب همه آنها را نخواهید داشت. این امر میزان دقت ما در پیش بینی ریسک ها را نیز کاهش می دهد بنابراین در صورت نیاز باید اقدام به همکاری با دیگر آژانس ها یا افراد حرفه ای کنیم. برخی از برندها مقاومت بسیار زیادی در برابر بهرهمندی از کمک دیگران دارند. نتیجه نهایی این امر غافلگیری در زمان بروز بحران ناشی از ریسک های موجود خواهد بود.
کنترل ریسک
پس از شناسایی ریسک های موجود نوبت به تلاش برای کنترل آنها می رسد. مشکل اصلی برندها اغلب در این مرحله روی می دهد. در ادامه ما فرآیند مدیریت ریسک ها به صورت گام به گام را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
• پذیرش ریسک
پس از آگاهی از وجود یک ریسک باید اقدام موثری در راستای پذیرش اش انجام دهیم. برخی از کسب و کارها هیچ برنامه ای برای مدیریت بحران ندارند. به این ترتیب فقط اقدام به انکار ریسک موردنظر می کنند. این امر نتیجه ویرانگر ریسک موردنظر را دوچندان خواهد کرد. اگرچه انکار ریسک ها استراتژی بدی نیست، اما فقط به درد ریسک های بسیار کوچک با تاثیر اندک بر روی کسب و کار می خورد. در سایر موارد ما باید درک درستی از ریسک و تایید آن داشته باشیم.
• پرهیز از ریسک
بسیاری از کسب و کارها پس از شناسایی ریسک ها و فهم نحوه تاثیرگذاری شان بر روی کسب و کارشان علاقهمند به پرهیز از آن هستند. به عنوان مثال، اگر سرمایه گذاری در یک کشور همراه با ریسک نوسانات اقتصادی فراوان است، اقدام موثر تلاش برای انتخاب کشور یا شرکتی دیگر به منظور سرمایه گذاری خواهد بود. این امر ریسک های موجود در زمینه مدیریت کسب و کار را به شدت کاهش می دهد.
• حذف ریسک
گام موردنظر در این بخش مربوط به حذف ریسک موردنظر برای همیشه است. به عنوان مثال، اگر کسب و کار ما به طور مداوم در معرض سرقت اطلاعات الکترونیکی است، باید اقدام به نصب نرمافزارهای امنیتی پیشرفته یا همکاری با تیم های سایبری کنیم. به این ترتیب ریسک موردنظر به طور کلی ریشهکن خواهد شد. اشتباه برخی از برندها دست کم گرفتن ریسک های موجود است. به این ترتیب تاثیر ریسک موردنظر بر روی حوزه کسب و کار به شدت کاهش می یابد.
• انتقال ریسک
انتقال ریسک به حوزه ای دیگر شامل تلاش برای سلب مسئولیت در حوزه تحت مدیریت مان است. به عنوان مثال، اگر ما مسئول تامین امنیت سرورهای الکترونیکی شرکت هستیم، با انعقاد قراردادی با یکی از تیم های سایبری حوزه مسئولیت مان را به تیم موردنظر منتقل خواهیم کرد. این امر هرگونه سرقت اطلاعات را در حوزه صلاحیت تیم موردنظر قرار می دهد. امروزه بسیاری از شرکت ها برای کاهش ریسک های موجود از این تکنیک استفاده می کنند. این امر به دلیل تخصص بالاتر تیم های سایبری در عمل ریسک را تا حد زیادی از بین می برد.
3. تعیین بودجه برای ریسک ها
تلاش برای برنامهریزی به منظور مقابله با ریسک ها نیازمند دسترسی به بودجه مناسبی است. این امر اغلب مورد غفلت برندها قرار می گیرد. ما بدون بودجه ای مناسب توانایی هیچ اقدامی در راستای مدیریت ریسک ها را نخواهیم داشت. بهترین گزینه در این میان تلاش برای پسانداز بخشی از درآمد شرکت برای مواقع اضطراری نظیر آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت، است. به این ترتیب ما هیچگاه در مواجهه با ریسک ها غافلگیر نخواهیم شد.
منبع: اقتصاد آنلاین